در پست قبل که نوشته بودن به عنوان یک ایرانی از خاتمی خواسته بودم با قاطعیت خواسته و حق مردم را برای داشتن یک انتخابات سالم پی گیری کند.برای ما که بیرون گود نشسته ایم و مسئولیتی نداریم خیلی راحتر است که راهکار بدهیم و خواهان اجرای آن باشیم.دیروز خاتمی در دیدار با جانبازان موانع را بیان کرده بود .گفته بود که .. درواقع اين
نظام مبنايي دارد به نام قانون اساسي. البته هيچ اشكالي ندارد كه كسي به
قانون اساسي نقد داشته باشد اما مبناي نظم ما قانون اساسي است. همين قانون
اساسي يك اصلي دارد به نام اصل ولايت فقيه كه همه ما به آن پايبنديم و
چنانچه اين اصل را حذف كنيم يك نظريه فقهي ميشود در مقابل ساير نظريات
فقهي ديگر. این یعنی میشود اصل ولایت فقیه هم باز بینی کرد .در جایی دیگر میگویید : چرا بهترين جوانان ما با بهانههاي عجيب
و غريب درزنداناند؟ چرا بايد آقايان موسوي و كروبي در حصر باشند؟ معقول
اين بود كه شروطي كه داشتيم بگوييم آزادي زندانيان، انتخابات سالم و آزاد
تبديل فضاي امنيتي به سياسي و رفع حصر. البته من شرايط يك انتخابات آزاد و
رقابتي را گفتم. مقصودم شرط گذاري براي انتخابات نبود. من شخصا به عنوان يك
شهروند اين كشور از ماحصل يك انتخابات سالم توقع آزادي زندانيان سياسي باز
شدن فضاي امنيتي و تبديل آن به فضاي باز، نزديكي دلها ورفع كدورتها و
كينهها را خواهم داشت.. ...كارشناسان و اساتيد دانشگاهي گزارشي
دادهاند به ما كه حداقل چهار سال طول ميكشد كه تازه برسيم به نقطه صفر
برنامه چهارم! يعني فردا نه تورم شما يك رقمي ميشود نه اشتغال انفجاري
ايجاد و نه مشكلات بينالمللي و خارجيتان به اين سادگيها رفع ميشود.
تازه اگر همه نيروها با هم همكاري كنند از رهبري تا همه اركان توقع معجزه
نبايد داشته باشيم.
...رويكردهاي سياسي، امنيتي- اطلاعاتي بوده است كه ما را به اين روز كشانده...اگر اين رويكردها عوض شود ميشود كار كرد اما اگر نشود محال است بتوان كاري كرد. بنده نشاني از تغيير رويكردها هم نميبينم...البته هركس ميخواهد كار كند بايد هماهنگ با رهبري كار كند و رهبري او را بخواهد و يا لااقل مقابل او نباشد. البته اگر كوچكترين نشاني از تغييرها وجود داشت ميشد براي حضور در عرصه فكر كرد اما متاسفانه هيچ علامتي ديده نميشود.
... اما نكته دوم اميدهايي است كه ايجاد شده است. واقعيت اين است كه نميگذارند وارد صحنه شويم. اينها هم شوخي است كه موج ايجاد شود و فلان و فلان بلكه اگر هم ايجاد شود ببينيد فرضا بنده هم آمدم. ناراحتي و نگراني آنها بيشتر ميشود و هزينهاش را بر سر شما خالي ميكنند و اين هزينه، هزينه بينتيجهاي خواهد بود. شخصا براي من هزينهاي كه بابت ورود اشخاصي چون من به مردم و كشور تحميل شود، غيرقابل تحمل است. خصوصا وقتي آنها نميخواهند و نميگذارند چگونه ميتوان آمد و از آن بالاتر چگونه ميتوان مملكت را با اين همه مشكل و معضل به پيش برد؟...فرض بگيريم براي آمدن ما هزينه ميدهيم كه مثبت شود، اما نه اينكه هزينه بدهيم كه بدتر شود.
... مگر آقاي موسوي بعد از 20 سال دوري از سياست نگفت: او براي نجات نظام آمده، در حاليكه اينها ميگويند او براي براندازي آمده بود!
...من اگر بخواهم بيام چهارچوبهاي خودم را دارم. در چهارچوب نظام و رهبري كار كردن از اصول كاري من است. اما اگر من بيايم و بخشهايي عمده از نظام موافق نباشند تمام دستگاه هايشان را عليه من راه خواهند انداخت.
...در دورههاي قبل (۷۶ تا ۸۰) كار كردن راحت تر بود و آقاي هاشمي زير ساختهاي مناسبي فراهم كرده بودند اما الان، چه؟ مردم هم توقع دارند همه چيز يك شبه عوض شود و اين فشارها را تشديد خواهد كرد.
... در مقابل اين همه لطف و احساس مردم و شما ايثارگران عزيز بنده كوچك هم هر فداكاري حاضرم بكنم تا خدمتي كرده باشم. اما همه قرائن و شواهد ميگويند نميگذارند، به همين دليل به نظرم شخصيتي كه كارآمد است اما حساسيت كمتري روي اوست بهتر ميتواند كار كند
...رويكردهاي سياسي، امنيتي- اطلاعاتي بوده است كه ما را به اين روز كشانده...اگر اين رويكردها عوض شود ميشود كار كرد اما اگر نشود محال است بتوان كاري كرد. بنده نشاني از تغيير رويكردها هم نميبينم...البته هركس ميخواهد كار كند بايد هماهنگ با رهبري كار كند و رهبري او را بخواهد و يا لااقل مقابل او نباشد. البته اگر كوچكترين نشاني از تغييرها وجود داشت ميشد براي حضور در عرصه فكر كرد اما متاسفانه هيچ علامتي ديده نميشود.
... اما نكته دوم اميدهايي است كه ايجاد شده است. واقعيت اين است كه نميگذارند وارد صحنه شويم. اينها هم شوخي است كه موج ايجاد شود و فلان و فلان بلكه اگر هم ايجاد شود ببينيد فرضا بنده هم آمدم. ناراحتي و نگراني آنها بيشتر ميشود و هزينهاش را بر سر شما خالي ميكنند و اين هزينه، هزينه بينتيجهاي خواهد بود. شخصا براي من هزينهاي كه بابت ورود اشخاصي چون من به مردم و كشور تحميل شود، غيرقابل تحمل است. خصوصا وقتي آنها نميخواهند و نميگذارند چگونه ميتوان آمد و از آن بالاتر چگونه ميتوان مملكت را با اين همه مشكل و معضل به پيش برد؟...فرض بگيريم براي آمدن ما هزينه ميدهيم كه مثبت شود، اما نه اينكه هزينه بدهيم كه بدتر شود.
... مگر آقاي موسوي بعد از 20 سال دوري از سياست نگفت: او براي نجات نظام آمده، در حاليكه اينها ميگويند او براي براندازي آمده بود!
...من اگر بخواهم بيام چهارچوبهاي خودم را دارم. در چهارچوب نظام و رهبري كار كردن از اصول كاري من است. اما اگر من بيايم و بخشهايي عمده از نظام موافق نباشند تمام دستگاه هايشان را عليه من راه خواهند انداخت.
...در دورههاي قبل (۷۶ تا ۸۰) كار كردن راحت تر بود و آقاي هاشمي زير ساختهاي مناسبي فراهم كرده بودند اما الان، چه؟ مردم هم توقع دارند همه چيز يك شبه عوض شود و اين فشارها را تشديد خواهد كرد.
... در مقابل اين همه لطف و احساس مردم و شما ايثارگران عزيز بنده كوچك هم هر فداكاري حاضرم بكنم تا خدمتي كرده باشم. اما همه قرائن و شواهد ميگويند نميگذارند، به همين دليل به نظرم شخصيتي كه كارآمد است اما حساسيت كمتري روي اوست بهتر ميتواند كار كند
امیدوارم تمام کسانی که خاتمی را سوپاپ رژیم و خامنه ای میدانستند و او را عامل بقای رژیم میدانستند حالا که او میدان را خالی گذاشته به میانه گود بیاییند و ایران را نجات دهند . ما منتظر برنامه ها و اجرای اون توسط مردم داخل ایران هستیم به امید آزادی ایران....
No comments:
Post a Comment